رفتار کودک از بدو تولد تا 15 سالگی |
کودکان 18 ماههکودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود. کودک بیست و یک ماههکودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقهاش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینهای لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل میشود. مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند. کودک دو سالهبرای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود. کودک دو سال و نیمهکودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که میگوید: «میخواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را میطلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم .. نمیکنم .. میخواهم .. نمیخواهم .. میتوانم .. نمیتوانم .. بله .. نه» |